×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

یک داستان واقعی

تو(دریا) دبیرستان  بود تازه از حال و هوای بچگیش اومده بود بیرون ی دختره زیبایی بود که همه از دیدنش سیر نمیشدن تو ی خانواده ای بزرگ شده بود که مادرش مشکل اعصاب داشت با دو تا خواهرکوچیکتر که تکه گاهشون دریا بود خلاصه بعد از اینکه پیش دانشگاهیشو تموم کرد شروع کرد به ور رفتن با صورتش ابروهاشو برداشت از رو عقده ای که داشت انقدر نازک کرد با قیافش ور رفت که از اون شکل و شمایل خدادادی زیباش در اومد دیگه درست نشد کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد کلی ذوق و شوق و حصرت اون قیافه ی قبلش اما همیشه باهاش بود چون دیگه مثل اونوقت نمیتونست زیبا باشه تمام فکرو ذهن ی دختر چی میتونه باشه معلومه زیباییش بعد اون تصمیم گرفت که هر روشیو امتحان کنه که خیلی خوب به نظر برسه جواب میداد نه همیشه 

جمعه 25 آبان 1397 - 12:09:47 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


توجه


داستان واقعی


یک داستان واقعی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

13090 بازدید

43 بازدید امروز

50 بازدید دیروز

162 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements